وقتایی که ازم دلگیری بیا و بنشین و صحبت کن .
من چوب جادو ندارم ورد بخوانم و بگردانم دور سرِماهت بفهمم چه میگذرد آن تو ...
کاش این سکوت های فاصله انداز جای خود را به واژگان میداد ....
تو برایم میخواندی و من میفهمیدمت ...
اهنگ ها تنهایی را تسکین میدهنداما تسکین تنهایی تسکین درد نیست
در میان بیگانگان زیستن ... در میان بیرنگی و صدا زیستن است ...
تو برایم بخوان ...
جانا با من صحبت کن ...
دندان سکوت های فاصله انداز را بنداز دور ...
بگذار کلمات پر کنند قلب هایمان را
جانا
برایم حرف بزن ...
دلم سخت حرف زدنت را میخواهد .
برچسب : نویسنده : saretobalabegir بازدید : 31